کد مطلب:140445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

کلام مرحوم صدر قزوینی و وداع حضرت امام حسین با حضرت امام زین العابدین
مرحوم صدر قزوینی در حدائق الانس می نویسد: چون یاران و یاوران حضرت در زمین كربلاء شهید و جوانان و برادران كشته شدند امام علیه السلام برای همه دلسوزی كرد و دیگر كسی غیر از حضرت و زنان پر حسرت و دختران نورس و اطفال بی كس باقی نماند پس از سوز دل ندای هل من ناصر ینصرنی و هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله را بلند فرمود:

فخرج علی بن الحسین زین العابدین و كان مریضا لا یقدر ان یفل سیفه و ام كلثوم تنادی خلفه یا بنی ارجع از صدای استغاثه امام علیه السلام امام زین العابدین علیه السلام برای یاری پدر از جا برخاست.

علیا مكرمه زینب خاتون سلام الله علیها پسر برادر را به آن حال دید دوید دامنش را گرفت با گریه و زاری فرمود:


نور دیده كجا می روی و با این حالت چرا می روی!؟ تو كه بیماری و طاقت حرب با این قوم را نداری.

شعر



كودكانی چند بر دنبال او

هر یكی آشفته تر ز احوال او



وانزمان خسته جان پیرامنش

هر یكی بگرفته بر كف دامنش



كای علیل ناتوان بی شكیب

می روی چون از سر جمعی غریب



فقال یا عمتاه ذرینی اقاتل بین یدی ابن رسول الله صلی الله علیه و آله:

حضرت سجاد علیه السلام فرمود: عمه جان دست از من بردار و بگذار در مقابل پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جان فشانی كنم.

فقال الحسین: یا ام كلثوم خذیه لئلا تبقی الا الارض خالیا من نسل آل محمد.

حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: ای ام كلثوم، فرزندم را بگیرید و نگذارید بیاید مبادا كشته شود و زمین از نسل آل محمد خالی بماند یك بازوی حضرت سجاد علیه السلام را علیا مخدره زینب و بازوی دیگرش را علیا مخدره ام كلثوم گرفت و آن حضرت را آوردند نزدیك بستر، حضرت چون بیمار بود از حركتی كه كرده بود بدنش به لرزه و نفسش به شماره افتاده بود از اینرو وقتی به كنار بستر رسید افتاد و غش كرد.